یکی دیگر از مسائلی که انسانها به هنگام آغاز یک پیوند ارتباطی با هم باید به آن توجه داشته و دقیقا مراعات کنند توجه به احساسات و ادراکات یکدیگر است.
احساسات افراد طیف وسیعی از حالات روحی و جسمی آنها را در بر می گیرد که عدم توجه به هریک از آنها می تواند منشا گسست رابطه با طرف مقابل را به وجود آورد.
از طرف دیگر توجه به ادراکات نتیجه گیری شده از احساسات افراد نیز در برقراری رابطه سالم میان انسانها بسیار مهم است.
درک عمیق هیجانات – اضطراب ها – ناکامی ها و افسردگی های روحی دیگران باعث می شود تا رابطه سالم تری با آنها برقرار کنیم ….. این مهم نیست که آیا احساسات افراد مقابل ما حقیقی است یا نه …… مهم این است که این احساسات واقعیت دارند و باتید مورد توجه قرار گیرند
خانمی که در ابتدای ازدواج به توجه و تائید رفتار خود توسط همسرش نیاز روحی دارد …. چنانچه مورد بی توجهی احساسی قرار گیرد به مرور زمان دچار افسردگی و دلزدگی ارتباطی خواهد شداین مشکل به ویژه در مورد افرادی مشاهده شده است که در ابتدای پیوند ارتباطی به دلیل عدم برنامه ریزی اجرای وظایف جدید دچار آشفتگی و سردرگمی می شوند و نیاز دارند تا طرف مقابلشان این آشفتگی را درک کند نه اینکه آن را مورد تمسخر قرار داده و یا خود به عنوان عامل جبرانی دست به کار گردد.
لزوم توجه و همدلی در ابتدای زندگی
همینطور آقایانی که در ابتدای پیوند زناشویی دچار هیجانات و اضطراب های ناشی از پذیرش مسئولیت اجتماعی جدید خود هستند باید از سوی همسران خود به خوبی درک شوند تا به مرور زمان از شدت عمل هیجانات آنها کاسته شود و قدرت تشخیص عقلایی و منطقی برای پیشبرد امور در آنها ایجاد شود
البته در توجه نمودن به احساسات و ادراکات همدیگر هیچگاه زیاده روی نکنید و همواره با استفاده از مکانیزم همدلی ( رجوع کنید به توضیحات مندرج در جلسه1۵ این سلسله گفتار ) سعی در آرامش بخشیدن به طرف مقابل خود و درک حالات روحی او داشته باشید.
اگر طرف ارتباطی ما ( خواه این فرد همسر ما باشد … خواه همکار ما ….. خواه دوست ما ) در آغاز پیوند ارتباطی دارای حالات روحی و احساسات و ادراکات خاصی است …. هیچگاه این حالات را نادیده نگیرید و یا در صدد مقابله با آن برنیایید …. بلکه حتی اگر این حالات غیر منطقی و غیر حقیقی است …. ابتدا واقعی بودن آن را باور کنید و به پذیرید که طرف مقابلتان در شرایط ناهمگنی با ماهیت قبلی خود قرار دارد و لازم است که به او کمک کنید … کمک کردن یعنی همدلی و درک شرایط خاص او ….. یعنی ارائه پیشنهاد برای تسهیل اجرای وظایف او
تدبير در حسن رابطه
برای شروع یك زندگی مشترك تصمیم بگیرید كه از استقلال و توان كافی خود برای اداره یك خانواده جدید مطمئن هستید
زمانی را برای جاری شدن صیغه عقد مطلوب بدانید كه از خواست ها و نگرش های یكدیگر باخبرید و می دانید كه هر دو هدفی مشترك را دنبال می كنید . برای رسیدن به این شناخت ، مدتی به یكدیگر فرصت دهید
در این دنیای بزرگ هیچ دو نفری مانند هم نیستند . تفاوتهای بارز میان دو خواهر و یا دو برادر كه هر دو زاده یك مادر و پدر هستند ، خود گویای این مسئله است بنابراین مبنای تفاهم را معیارهای اصلی و اساسی برگزینید . توقف و ایستادن بر اصول فرعی یكدیگر چندان كمكی به بهبود روابط زناشویی نخواهد كرد
قبل از ازدواج به مسئله اعتیاد به طور جدی بیندیشید و از عدم اعتیاد همسرتان به هر گونه مواد مخدر اطمینان كامل حاصل كنید . نگذارید امید به ترك كردن و یا ترك دادن سبب شروع یك زندگی پُرمشكل شود
برای داشتن زندگی خوب و توأم با آرامش ، به شیوه زندگی انتخابی خود عشق بورزید . چشم وهم چشمی ، حسادت و تجمل پرستی ، بار سنگین زندگی های امروز را از دوش هیچ زوج جوانی بر نداشته است به راستی كه كم كردن توقعات ، گنجینه ای بزرگ برای ساختن آینده یك زوج جوان است
شکیبایی را بیاموزید
شکیبایی در فرهنگ ما صفت مشخص پرورش یافته ای نیست. ما حتی نسبت به شکیبایی هم بی حوصله می شویم. ما کردار و پاسخ را همین حالا می خواهیم. می خواهیم بی درنگ زندگیمان تغییر کند. شهرت را همین حالا می خواهیم. این حقیقت را ندیده می گیریم که اگر خواهان عمل صحیح، پاسخهای درست و تغییر دایم هستیم، بایستی صبر کنیم. چیزهایی از قبیل تجزیه و تحلیل دقیق، ملاحظات اندیشمندانه و مشاوره آرام، زمان می خواهد این امر به ویژه در مورد عشق صادق است. ما دوستان کامل همرا ه با روابط دلخواه و در اسرع وقت می خواهیم و اگر این امید بی درنگ برآورده نشود، بدون اینکه توجهی به زمان، تحمل و استقامت داشته باشیم آماده ترک روابط می گردیم. شکیبایی مستلزم اشتیاق ، تحمل رنج، حوصله و مداومت در روزگار سختی است که پاداش آن در استحکام تعهدات ، صبر است. صبر
رنجشهای کوچک ، همچون طاعونی عشق را نابود می سازد
اتفاقات بزرگ به ندرت مانعی در سر راه عشق می شوند , مسایل کوچک و بی اهمیت ، بیشترین ضربه را می زنند . زن دوست دارد خمیر دندان را از وسط فشار دهد ، مرد آدم مرتبی است می خواهد خمیر دندان را از ته فشار بدهد و مصرف کند هر چند این عمل کمی آزار دهنده است ، ولی نباید آن را تهدیدی جدی برای روابط خانوادگی دانست
مديريت ارتباطات
روانشناسان و مددکاران اجتماعی راههای مختلفی برای آغاز کارکرد مدیزیت زندگی زناشویی پیشنهاد می کنند که بررسی همه آنها در این فضای محدود ناممکن است ولی بهترین روش این است که سردرگم و گیج و پریشان نشوید …. خیلی راحت و آرام تمام وظایف خود و همسرتان را روی یک تکه کاغذ یادداشت کنید و یکبار دقیق و شفاف برای همدیگر توضیح دهید و مشخص کنید تا چه اندازه می توانید به همسرتان در انجام وظایف خود کمک کنید. در عین حال حیطه عملکرد شخصی خود را نیز مشخص نمایید و مرزها را پر رنگ نمایید .
حالا وظایف را به سه دسته بلند مدت …. میان مدت …. و کوتاه مدت تقسیم کنید و برای هرکدام دوره و زمان انجام تعیین نمایید
سعی کنید هنگام تعریف وظایف همدیگر آرمانگرایی نکنید و به واقعیت های تجربی و عملی همدیگر توجه داشته باشید …. مثلا از یک دختر خانمی که هنگام ازدواج سن کمی دارد و تجربه زیادی در پذیرایی از چند خانواده به عنوان میهمان ندارد نخواهید که از فردا صبح باید دیگ بالا پایین بگذاری و چلو پلو بپزی و فلان شیوه میهمانداری کنی و …
مسلما چنین انتظاری از یک عروس جوان اشتباه است …. به همین صورت از یک شاه داماد جوان نباید انتظارداشت که از فردای روز ازدواج مانند یک مرد جا افتاده هم به تمام امور زندگی سرکشی و نظارت کند و هم از عهده وظایف شغلی خود برآید
تساوی
تساوی ( EQUALITY )
همیشه به خاطر داشته باشید که پافشاری بر اصول و ارزشهای غیر مشترک و غیر مساوی بین دونفر موجب دوری بیشتر میان آنها خواهد شد . مثلا فرض بگیریدکه من به عنوان یک مسلمان شیعه با فرد دیگری به عنوان یک مسلمان اهل تسنن دوست شوم . اگر در این ارتباط دائما به دنبال کشیدن بحث ها و ارتباطات به قضیه تفاوت های نگرش شیعه و سنی باشم مسلما خیلی زود دوست خودم را از دست می دهم ولی اگر برعکس این رفتار همیشه روی اصول مشترک و ارزشهای مساوی بین خودمان پافشاری کنم ( مثلا به این نکته توجه کنم که هر دو ما انسان هستیم …. هر دو ما یکتا پرستیم …. هر دو ما یک دین داریم …..هر دو ما یک پیامبر و یک قبله داریم ) دوستی های بین ما تعمیق خواهد یافت و ارتباط سالم تری با دیگران برقرار می کنیم .
همینطور می توان به سایر تساوی های ارزشی و نگرشی میان افراد مختلف اشاره کرد .
تساوی های حقوقی – تساوی های اقتصادی – تساوی های جغرافیایی – تساوهای فرهنگی و اجتماعی – تساوی های تحصیلی – تساوی های جنسی – تساوی های عاطفی و ……
مثبت گرایی
مثبت گرایی یا POSITIVNESS
بد نیست که بدانید نگرش ما نسبت به خودمان و همینطور نسبت به محیط اطراف در برقراری رابطه سالم با دیگران موثر است . ما باید در هر حالتی خودمان را دوست بداریم و به خودمان نگرشی مثبت داشته باشیم. اصلا باید عاشق خودمان باشیم و بهترین ها را برای این معشوق انتخاب کنیم. مگر می شود کسی را دوست داشت ولی به او هدیه ای بد داد . پس اگر خودتان را دوست دارید همیشه بهترین ها را برای خودتان انتخاب کنید. هر وقت چنین نگرشی در شما ایجاد شود …. هرگز حاضر نخواهید شد عمل خطایی انجام دهید که به حساب شما نوشته شود ….. هرگز حاضر نخواهید شد غذایی بخورید که برای سلامت شما مضر است ….. هرگز حاضر نخواهید شد کسی را به عنوان دوست خود برگزینید که موجب زیان شما بشود
اشتباه نکنید ………. !!! این دوست داشتن خود با (( خودخواهی )) تفاوت دارد.
در این نگرش گذشت و جانفشانی ملاک اصلی است و غرور و کبر و خود پسندی جایی ندارد.
معمولا آنان که بیشترین گذشت را نسبت به اطرافیان خود دارند بیشترین عشق را به خود و آینده خود دارند.
این نگرش خاص به شما می آموزد که نسبت به خودتان همیشه احساس مطبوع و مطلوبی داشته باشید . بنابر این همیشه مثبت باقی خواهید ماند.
مرحوم سعدی شیرازی می فرماید :
به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
و اما در مرحله بالاتر مثبت اندیشی شما باید همه محیط اطراف خود را همانطور که جناب سعدی فرموده اند زیبا ببینید ….. چشم خود را به زیبا دیدن عادت دهید و سعی کنید نسبت به بدی های پیرامون خود نابینا باشید.
چشم ها را باید شست
جور دیگر باید دید
با همه مردم شهر زیر باران باید رفت
چنین نگرشی شما را عاشق زندگی می کند و موجب می شود که حس عشق را به اطراف خود سرایت دهید . مسلما در پرتو چنین دیدگاهی بهترین رابطه را با انسانهای دیگر برقرار می کنید و آنها در کنار شما احساس زیبایی می کنند
حمایت یا supportivness
هنگامی که از مخاطب خودمان در برابر ناملایمات اجتماعی و رفتاری دیگران حمایت می کنیم در واقع نوعی حس اتکا و اعتماد را به او القا می نماییم و همین اصل باعث می شود که مخاطب ما همواره در کنار ما احساس امنیت و آرامش کند و رابطه خود را با ما حفظ نماید.
البته نباید حمایتگری از مخاطب بی مورد و یا بی اندازه باشد .
حمایت بی مورد نوعی رفتار دروغین و غیر عادلانه اجتماعی است و حمایتگری بی اندازه موجب دلزدگی ارتباطی مخاطبین خواهد شد و یا آنها را از پویایی رفتاری و ادراکی در برقراری رابطه عاجز می سازد
پس همیشه دوستانمان را به حد لزوم و مطابق با عدل و انصاف حمایت کنیم تا آنها نیز حامی ما باشند
همدلی
این فرایند که حکایت از حس مشترک و رابطه عمیق انسانها با یکدیگر است در ایجاد فضایی آرامش بخش برای تعامل انسانی بسیار موثر است .
مولوی می گوید :
ای بسا دو ترک چون بیگانگان ای بسا هندو و ترک همزبان
پس زبان هم دلی خود دیگر است همدلی از همزبانی بهتر است
واقعا دوستان ماهرچقدر هم که با یکدیگر همزبان باشیم و حرف یکدیگر را بفهمیم …. مادامی که دلهای ما به هم نزدیک نشده باشد و احساس مشترکی از خوشی ها و غمهای یکدیگر نداشته باشیم رابطه خوبی با هم نداریم
چند روز قبل من در همین کلوب از همه شما برای بهبود بیماری یکی از عزیزانم طلب دعا کردم و بسیاری از شما بنده حقیر را شرمنده کردید و با من همدلی نمودید ….. تاثیر این همدلی شما و درک واقعی احساس پریشانی من به حدی قوی بود که فهمیدم رابطه سالم و پایداری با شما برقرار کردهام و دوستانی دارم که حتی در یک محیط مجازی و الکترونیکی در غم و شادی من را تنها نمی گذارند
ببینید همدلی و هم احساسی چقدر در برقراری رابطه سالم با انسانها موثر است !!!
فقط توجه داشته باشید که همدلی کردن با همدردی کردن تفاوت دارد . ما می توانیم احساس مشترکی از خوشی ها و غمهای یکدیگر داشته باشیم ولی نباید این احساس بیشتر از درک شخص اول باشد .
خود گشودگی (openness) :
افرادی که خواهان برقراری رابطه سالم با انسانهای دیگر هستند نباید از تبادل اطلاعات با دیگران هراس داشته باشند و مخفی کاری را اساس رابطه خود قرار دهند .خود گشودگی یعنی اینکه ما اطلاعات لازم ….. تاکید میکنم فقط اطلاعات لازم …. در مورد خودمان را به افرادی که می خواهیم با آنها رابطه داشته باشیم ارائه دهیم تا آنها قدرت تصمیم گیری در مورد ادامه رابطه با ما را داشته باشند . یعنی خیلی راحت و بدون دغدغه اطلاعات خصوصیات اخلاقی و رفتاری خودمان را به دیگران بدهیم و اصطلاحا خود گشودگی کنیم ….. متاسفانه بسیاری از افراد در برقراری رابطه با دیگران و در اجرای اصل خود گشودگی دچار افراط و یا تفریط می شوند . یعنی یا هرچه که اطلاعات دارند اعم از خصوصی و عمومی … نکات منفی و مثبت …. همه و همه را به دوستان خود میگویند و سفره دلشان را پیش هرکسی باز می کنند و دست آخر مورد سواستفاده اطلاعاتی قرار می گیرند ….. یا اینکه ( نم ) پس نمی دهند و هیچ چیز نمی گویند و همه چیز را مخفی میکنند دست آخرهم انتظار دارند همه افراد نسبت به آنها خود گشوده باشند …. پر واضح است که در هر دو مورد فوق رابطه سالمی برقرار نمی شود زیرا مخاطب شما تصویر مبهمی از شما در ذهن خود تصور میکند یا اینکه از اطلاعات بی شماری که در اختیار او می گذارید سو استفاده می کند. پس تاکید می کنم برای برقراری یک رابطه سالم خود گشودگی لازم است اما در حد متعارف و غیر مخرب !
یکی دیگر از مکانیزمهای برقراری ارتباط سالم و پایدار میان انسانها این است که فرد نیازمند به ارتباط _ شرایط مخاطب خود را بشناسد و درک کند
به عبارت دیگر همانطورکه لازم است خودمان را برای شروع یک رابطه سالم بشناسیم و حلاجی کنیم ….. باید مخاطبمان را نیز بشناسیم و با ظرفیت ها و توانایی ها و محدودیت های او آشنا شویم. این شناخت هم جنبه ای روانی دارد و هم جنبه ای اجتماعی ( یعنی باید مخاطب خود را هم به لحاظ روانشناسی رفتار فردی بشناسیم و هم باید به لحاظ جامعه شناسی و نوع رفتار او در جامعه بررسی کنیم )
برخی از ویژگی ها و عقاید و رفتار مخاطب ما مختص به خود اوست و در هر موقعیتی آن را به همراه خواهد داشت . مثلا فردی که فرزند سوم یک خانواده 6 نفره است همیشه این ویژگی را دارد و هیچوقت فرزند بزرگ خانواده خود نمی شود . یا فردی که در مواقع احساس خطر برای رهایی خود دروغ می گوید مشکلی رفتاری مختص به خود دارد که احتمالا تا زمانی که آن مشکل برطرف نشود همواره به رفتار خود ادامه خواهد داد. همینطور کسی که عقاید ویژهای نسبت به موضوعات پیرامون خود اعم از سیاسی – اجتماعی – اقتصادی و غیره دارد این عقاید را حتی اگر بروز ندهد همیشه با خود همراه دارد
مثال شفاف تری بزنم :
nبسیاری از ما وقتی به کسی تلفن می کنیم و می خواهیم با او صحبت کنیم … فقط به رفع نیاز خودمان و بیان مشکلمان توجه داریم و اصلا در ذهن ما نیست که آیا مخاطب پشت تلفن زمان گوش کردن به حرف های ما را دارد یا نه ؟ آیا در شرایط حاضر قادر است مشکل ما را حل کند یا نه ؟ آیا اصولا آدم قابل اتکا و اعتمادی برای طرح نیازمان هست یا نه ؟ آیا آنچه که تا کنون از خودش گفته و رفتار کرده با واقعیت های شخصیتی و زندگی اجتماعی او تطابق دارد یا نه ؟
خودشناسی برای ایجاد ارتباط
حدود 50 سال قبل یك جامعه شناس آمریكایی به نام (( هارولد لاسول )) با بررسی نظریات متفكرین قبل از خود نظریه معتبری در علم ارتباطات ارائه كرد كه دانش مذكور را وارد كانالی جدید كرد
لاسول گفت در فرایند ارتباط با یك نفر باید به پنج سئوال اساسی پاسخ بگوییم
اول آنكه من چه كسی هستم ؟
دوم آنكه نیاز من چیست و چه می گویم ؟
سوم آنكه به چه وسیله ای نیازم را مطرح می كنم و از كدام كانال ارتباط برقرار می كنم ؟
چهارم آنكه دوست من كیست و نیازم را برای چه كسی مطرح می كنم ؟
و پنجم آنكه حرف های من چه تاثیری در دوستم می گذارد؟
نخست سئوال اول
واقعا بسیاری از ما خودمان را بخوبی نمی شناسیم ….. منظورم این نیست كه نمی دانیم نام و نام خانوادگی ما چیست ….. منظورم این است كه با روحیات و خلقیات واقعی خودمان نا آشناییم و یا به دلایل عدیده ای كه در بحث های بعدی خواهم گفت به خودمان دروغ می گوییم و سر خودمان را كلاه می گذاریم
مثلا من آدم احساسی و زود رنجی هستم ولی بعضی روزها سرخودم شیره می مالم و ادای آدمهای غیر احساسی و خشك را در می آورم ….. هنوز چیزی نگذشته درك می كنم كه قالب جدید مناسب من نیست و طاقت ضربه هایی را كه در این قالب به خودم وارد می شود ندارم